بر سمن تا خطی از غالیه تحریر نکردی
آیت حسن و صباحت همه تفسیر نکردی
کور شد ای مه کنعان زغمت دیده یعقوب
رحمی ای تازه جوان بر پدر پیر نکردی
قاصدا نام مرا بردی و غمگین شده یارم
خوب شد شرح غمم را همه تقریر نکردی
تا کمان ابروی تو کرده به زه تیر نظر را
نیست صیدی که در این ناحیه نخجیر نکردی
کی تو نقاش توانی که کشی نقش نگارم
تو که هیچ آن دهن شیرین تصویر نکردی
گر نه ای آهوی مشکین نظر شیر شکاری
از چه مرغ دل مسکین هدف تیر نکردی
می کهنه ببرد اندوه دیرینه حکیما
داروی دفع غم اینست تو تدبیر نکردی
مستی ای نرگس جادو که زدی تکیه بر ابرو
مست می تا نشدی تکیه بشمشیر نکردی
ایکه هست از نظر لطف تو آبادی عالم
دل ویرانه ما را زچه تعمیر نکردی
تا که افتاده بکف سبحه ات ای زاهد خودبین
نیست یکتن که باو حیله و تزویر نکردی
خوش اثر کرد سر زلف تو زنجیر جنون شد
خواب آشفته ما را که تو تعبیر نکردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی
گر چه او کرد دل از سنگ تو تقصیر نکردی
شرمسار توام ای دیده ازین گریه خونین
که شدی کور و تماشای رخش سیر نکردی
ای اجل گر سر آن زلف درازم به کف افتد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.