تاریخ دقیق خلق این تصنیف معلوم نیست اما به عنوان آخرین تصنیف در دیوان عارف آمده و او آن را طبق گفتهٔ خودش در اسفند ماه ۱۳۰۳ ه.ش در تبریز «به یاد دلاوران آذربایجانی» خوانده است.
باد خزانی، زد ناگهانی، کرد آنچه دانی
برهم زد ایّام نشاط و روزگار کامرانی
ظلم خزان کرد، با گلستان کرد، دانی چه سان کرد؟
آنسان که من کردم،به دور زندگی با زندگانی
چو من فراری، بلبل به خواری، با سوگواری
گل از نظرها محو شد، همچون خیالات جوانی
کار گلزار، زار شد زار، شد پدیدار
دیو دی، یا خود بلای آسمانی
***
از لشکر دی، شد عمر گل طی
آمد دمادم، طیارۀ ابر، از آسمان هر سو پیاپی
خود کرد مستور، چون فارسی نور، جا کرد با زور
دی چون زبان ترک اندر مغز آذربایجانی
آرام جان باش، شیرین بیان باش، سعدی زبان باش
در خاک فردوسی طوسی، توسن ترک از چه رانی
راه جان پوی، فارسی گوی، دست دل شوی
زود از این الفاظ زشت بی معانی
***
کوه و در و بر، از برف یکسر، چون وضع کشور
شد در فشار روح، آزادی کش عمامه بر سر
دور گلستان، چون دور ساسان، رفت از زمستان
شد جانشین دور ساسان، همچو دور ترکمانی
ای باد نوروز بشتاب امروز، با فتح و فیروز
رو مژده آر از فرّ فروردین، بستان مژدگانی
گو بهارا، خود بیارا، تا که ما را
از کف ایام جانفرسا رهانی
***
ای ابر آذار، طرف چمنزار، بگری چو من زار
چون آتش زردشت پر کن لاله در اطراف گلزار
ای یار اکنون، زن خیمه بیرون، همچون فریدون
در پرچم گلبن ببین، نقش درفش کاویانی
تا عید جمشید، تا شیر و خورشید باقی است، امید
دارم به ایران جان و آذربایجانا خود تو جانی
جای انکار، اندرین کار، نیست ای یار
آنکه فرق خادم و خائن ندانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: تاریخ خلق این تصنیف مشخص نیست، اما به عنوان آخرین تصنیف در دیوان عارف قرار دارد و او آن را در اسفند ۱۳۰۳ هجری شمسی در تبریز به یاد دلاوران آذربایجانی خوانده است. در این تصنیف، شاعر از دشواریها و غم و اندوهی صحبت میکند که بر زندگی و طبیعت سایه افکنده است. او به زیبایی گلستان و غم از دست رفتن جوانی اشاره میکند و در عین حال به زبان و فرهنگ فارسی و ترک اشاره دارد و از آزادی و امید به بهاری تازه سخن میگوید. شاعر در نهایت بر این نکته تاکید میکند که هیچکس نمیتواند تفاوت میان خادم و خیانتکار را درک کند.
هوش مصنوعی: تاریخ دقیق ایجاد این تصنیف مشخص نیست، اما در دیوان عارف به عنوان آخرین تصنیف ذکر شده و او طبق گفته خودش در اسفند ۱۳۰۳ شمسی در تبریز آن را «به یاد دلاوران آذربایجانی» اجرا کرده است.
هوش مصنوعی: باد خزان به ناگاه وزید و باعث شد همه چیز که میدانی به هم بریزد و ایام شادابی و خوشی را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: پاییز با ظلم و ستم، به باغ و گلستان آسیب رساند. آیا میدانی چگونه این کار را کرد؟ او مانند من در دوران زندگیاش با زندگیاش برخورد کرد.
هوش مصنوعی: من همانند یک پرنده فراری هستم که به سختی و در نهایت افسردگی، گل را از دیدگان دور میبینم، درست مثل تصورات و آرزوهای دوران جوانی که به تدریج محو میشوند.
هوش مصنوعی: کار گلزار خراب و ویران شده است، این نشان از حضور دیو شوم دارد یا شاید بلای آسمانی به سراغ این سرزمین آمده است.
هوش مصنوعی: تو آموزش دیدهای و اطلاعاتت تا سپتامبر 2021 به روز است.
هوش مصنوعی: سالهای زندگی، به مانند دورهای از زیبایی و شادابی است که پیوسته در حال تغییر و تحول میباشد. در این زمان، پدیدهها و حوادث گوناگونی همچون ابرهای سیاه یا پروازهایی در آسمان به وقوع میپیوندند که هر لحظه به یادآورنده گذر زمان و تغییرات زندگی هستند.
هوش مصنوعی: شخصی که با قدرت و تلاش خود را پنهان کرده، مانند نور فارسی در دل و جان خود جا داده، اما زبان ترکی به طور طبیعی و عمیق در وجود مردم آذربایجان جای گرفته است.
هوش مصنوعی: آرام و متین باش، با زبانی شیرین و دلنشین صحبت کن، همچون سعدی، در سرزمین فردوسی. اما چرا بر اسب ترک تاخت و تاز میکنی؟
هوش مصنوعی: به دنبال مسیر واقعی زندگی باش، فارسی صحبت کن، و سریعاً از این واژههای زشت و بیمعنی دل بکن.
هوش مصنوعی: کوهها و درهها بهدلیل برفهای سنگین در شرایط دشواری قرار گرفتهاند. مانند وضعیت یک کشور که زیر فشار زندگی و مشکلات است، به همین دلیل آزادی به وجود میآید و به تدریج افراد به دنبال رهایی و تغییر هستند.
هوش مصنوعی: دورانی را که بهار و سرسبزی گلستان را در بر میگیرد، همانند دوران ساسانیان است که در آن زمان، زندگی و نشاط بر زمین حاکم بود. اکنون زمستان به پایان رسیده و آن روزگار شاداب و پررونق دوباره بازگشته است، همچون دورانی که ترکمانان در آن زندگی میکردند.
هوش مصنوعی: ای باد نوروز، امروز با شتاب بیا و خبر خوشی از پیروزی و خوشی بیاور. از شکوه و زیبایی بهار، مژدهای به ما اهداء کن.
هوش مصنوعی: ای بهار، خودت را بیاور تا ما را از دست روزگار سخت و آزاردهنده نجات دهی.
هوش مصنوعی: ای ابر آزار، به سمت چمنزار برو و مانند من ناراحت و پریشان ببار. همچون آتش زردشت، در اطراف گلزار لالهها را پر کن.
هوش مصنوعی: ای دوست، حالا از خیمه بیرون بیا و مانند فریدون، پرچم زیبای گلبن را تماشا کن، که تصویر درفش کاویانی بر آن نقش بسته است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عید جمشید و نمادهای ملی مانند شیر و خورشید وجود دارد، به ایران و آذربایجان خود امید دارم که جان تازهای بگیرد.
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید که شکی در وضعیت فعلی وجود ندارد و ای دوست، اگر نتوانی تفاوت بین خدمتگزاری راستین و خیانتکار را تشخیص دهی، چالش بزرگی خواهی داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.