گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
مسعود سعد سلمان

در دولت شاه چون قوی شد رایم

گفتم که رکاب را ز زر فرمایم

زر گفت مرا که من تو را کی شایم

آمد آهن گرفت هر دو پایم

سنایی

چوبی بودم بود به گل در پایم

در خدمت مختار فلک شد جایم

در خدمت او چنان قوی شد رایم

کامروز ستون آسمان را شایم

جمال‌الدین عبدالرزاق

از دور زمانه هیچ می ناسایم

میگویم و با بخت همی برنایم

چون هیچ نصیبی ز جهان نیست مرا

اینجا ز چه مانده ام کرا میبایم

خاقانی

تو گلبن و من بلبل عشق آرایم

جز با تو نفس ندهم و دل ننمایم

در فرقت تو بسته زبان می‌مانم

تا باز نبینمت زبان نگشایم

عطار

شمع آمد و گفت: نیست اینجا جایم

تا آمدهام هست به رفتن رایم

گرچه بنشانند مرا هر روزی

بنشانده هنوز همچنان بر پایم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه