گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابوسعید ابوالخیر

رخساره‌ات ای تازه گل گلشن روح

نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح

نزدیک به دیده گر خیالش گذرد

از سایهٔ خار دیده گردد مجروح

خواجه عبدالله انصاری

اند رهمه عمر من شبی وقت صبوح

آمد بر من خیال آن راحت روح

پرسید ز من که چون شدی ای مجروح

گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجه عبدالله انصاری
سنایی

اندر همه عمر من بسی وقت صبوح

آمد بر من خیال آن راحت روح

پرسید ز من که چون شدی تو مجروح

گفتم ز وصال تو همین بود فتوح

میبدی

اندر همه عمر من شبی وقت صبوح

آمد بر من خیال آن راحت و روح

پرسید ز من که چون شدی ای مجروح؟

گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح‌

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
ظهیر فاریابی

ای روی تو از لطافت آیینه روح

خواهم که قدح های خیالت به صبوح

در دیده کشم ولی ز خار مژه ام

ترسم که شود پای خیالم مجروح

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه