|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از اندوه و رنجی که در زندگی تحمل کرده صحبت میکند. او از زردی چهره و تیرگی ذهنش ناشی از عمر پر از محنتش میگوید و ناامیدیاش را از اینکه هیچ امیدی به بهبود وضعیت ندارد، بیان میکند. همچنین از حس تنهاییاش در طلب کسی که به درکش برسد یا گره از مشکلش باز کند سخن میگوید. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که خداوند در زمین پیمان خوبی با انسانها نبسته است.
هوش مصنوعی: صورت من زرد است و این نشان از رنج و مشکلاتی است که در زندگی با آنها روبرو شدهام. لحظات تلخ و دردناک، عمر من را پر کردهاند و تأثیر عمیقی بر روحم گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: نه به این امید هستم که چهرهات را ببینم و نه به این نوید که نظرات تازهای از تو بشنوم.
هوش مصنوعی: با کی سخن بگویم تا حق و حقوق مرا درک کند؟ با چه کسی باید صحبت کنم که مرا از بند و زنجیر رهایی بخشد؟
هوش مصنوعی: من از قضاوتها و استدلالهایی که به آنها تکیه میکردم فاصله گرفتم و زمانه را در تمامی جوانبش مورد بررسی قرار دادم.
هوش مصنوعی: در زمین، کسی را پیدا نکردم که عهد و پیمان خوبی داشته باشد، و این برای من روشن شد که خداوند چنین کسی را خلق نکرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خداوند عید روزه گشای
بر تو فرخنده شد چو فر همای
مژده ها داردت ز نصرت و فتح
شاد باش و به عز و ناز گرای
ای بر اطراف مملکت برده
[...]
ای همایون بنای آهو پای
آهویی نانهاده در تو خدای
ایمن از مکر و قصد یکدیگر
در تو شیران و آهوان سرای
سقف تو چون فلک نگارپذیر
[...]
هست گویی به حکم بار خدای
آفتاب اندر این خجسته سرای
آفتابی که دید در گیتی
بر نهاده کلاه و بسته قبای
سایهٔ ایزدست شاه جهان
[...]
بیش از این در میان چاه مپای
دست بر حبل زن، زچاه برآی
بس مبارک بود چو فر همای
اول کارها به نام خدای
ذوالجلالی که پیک درگهش اند
ماه و خورشید آسمان فرسای
آنکه اندر خزان قدرت اوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.