کار جهان نگر که جفای که میکشم
دل را به پیش عهد وفای که میکشم
این نعرههای گرم ز عشق که میزنم
این آههای سرد برای که میکشم
بهر رضای دوست ز دشمن جفا کشند
چون دوست نیست بهر رضای که میکشم
دل در هوای او ز جهانی کرانه کرد
آخر نگویدم که هوای که میکشم
ای روزگار عافیت آخر کجا شدی
باری بیا ببین که برای که میکشم
شهریست انوری و شب و روز این غزل
کار جهان نگر که جفای که میکشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنجی که به خاطر عشق و وفای خود متحمل میشود، سخن میگوید. او به خاطر عشقش ناله و آه میکشد و از جفاهایی که از دشمنان میبیند، شکایت میکند. شاعر از دلش میگوید که در آرزوی محبوبش از جهانیان جدا شده و در جستجوی رضایت اوست. او از روزگار خوشیها غافل است و به دنبال نشانی از آن است، در حالی که دائما به خاطر معشوقش رنج میکشد. غزل، بازتابی از اندوه و عشق عمیق شاعر است.
هوش مصنوعی: به دقت به وضعیت دنیا توجه کن که من از چه بیوفایی رنج میبرم، در حالی که به یاد عهد و وفا هستم که در دل دارم.
هوش مصنوعی: من با عشق نعرههای پرشور سرد میزنم، اما این آههای دلگیر و غمگین برای چه کسی است؟
هوش مصنوعی: برای جلب رضایت دوست، انسان از ناملایمات و مشکلات ناشی از دشمنی میکشد؛ اما چون دوستی وجود ندارد، به خاطر چه چیزی این رنج را تحمل میکنم؟
هوش مصنوعی: دل من به عشق او دلتنگ شده و از همه چیز و همه جا بریده است. اما نمیتوانم بگویم که به خاطر چه کسی این حس و حال را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: ای روزگارِ خوب و خوشی، کجا رفتی؟ لطفا بیا و ببین برای کی و به خاطر چه چیزی این همه زحمت میکشم.
هوش مصنوعی: شهر انوری در شب و روز به نوعی به زندگی نگریسته میشود و در این میان به بدیها و رنجهایی که تجربه میکند اشاره میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.