چو یک هفته بگذشت از مرگ شاه
فره فرتیش شاه برشد بگاه
بشاهی بر او خواندند آفرین
بگفتند کای شاه با داد و دین
همه بندگانیم و تو شهریار
که از شه دیو کس توئی یادگار
شَهِ نوجوان چون بر آمد بتخت
بفرمود کای مردم نیک بخت
منم چون پدر با شما مهربان
نِیَم از شما بد دل و بدگمان
هماره امیدم به یکتا خداست
خدائی که ما را به خود رهنماست
بر آنم که کشور ستانی کنم
جهان گیرم و دادبانی کنم
کنم ماد را کشوری نامدار
که مانَد از آن نام در روزگار
بگفتند یکسر که ما بنده‌ایم
بفرمان و رأیت سر افکنده‌ایم
بفرمود من پارس را بی‌گمان
مَسَخِّر نمایم به تیر و کمان
که مادی و پرسه بُوَند آریا
دو شاخه ز یک ریشه از هم سوا
دولپه به یک پوست بودیم ما
زمانه ز هم کرد ما را جدا
بباید به یکدیگر آمیختن
به صلح ار نشد باید آویختن
شما لشکر ماد گرد آورید
سوی پارس باید که لشکر برید
بگفتند کای شاه فرمان تُراست
سَرِ ما ز حکمت بپیچد خطاست
چو یک چند روزی بَرین برگذشت
همه لشگر ماد آماده گشت
همه شیراوژن چو پیل دمان
گرفته به کف تیغ و تیر و کمان
سپه را چو آمادهٔ کار کرد
پس آنگاه آهنگ پیکار کرد
به لشکر چنین گفت شاه دلیر
که بودی به جنگ‌آوری نرّه شیر
که تا جانب پارس روی آورند
مگر آب رفته به جوی آورند
چو سر برزد از خاوران آفتاب
سَرِ جنگجویان بر آمد ز خواب
ز هر سو بپا خواست فریاد جنگ
ز شیران غرّان و غرّان پلنگ
دلیران ستاده همه صف به صف
چو پیل دمان بر لب آورده کف
سوی پارس کردند آهنگ جنگ
که آرند آن سرزمین را به چنگ
چو دشمن از این حمله آگاه شد
همه لشکر پارس در راه شد
دو لشکر به هم سخت آویختند
نوای دلیری بر انگیختند
چو شب گشت و آن شب همه روز شد
شَهِ ماد در جنگ پیروز شد
چو لشکر به پیروزی آمد قرین
بپا خاست از هر طرف آفرین
به پیروزی و فتح چون کام یافت
سری مست از شور این جام یافت
پس آنگاه آهنگ آشور کرد
جهان را همه پر شر و شور کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: پس از یک هفته از مرگ شاه، شاهزاده‌ای که نوجوان بود به تخت نشست و فرمانروایی را بر عهده گرفت. او به مردم گفت که مانند پدرش مهربان خواهد بود و تنها به خداوند امید دارد. شاه تصمیم گرفت که کشور را حفظ و اداره کند و به یکپارچگی میان اقوام بپردازد. او لشکر ماد را آماده جنگ با پارس کرد و به جنگ با دشمنان رفت. جنگی سخت آغاز شد و در نهایت، لشکر ماد پیروز شد و صداهای شادی و آفرین در همه‌جا پیچید. با پیروزی، شاه به فکر آشور و ادامه جنگ‌ها افتاد و در جهان آشوب به پا کرد.
هوش مصنوعی: پس از گذشت یک هفته از مرگ شاه فره‌فرتیش، زمان آن رسید که شاه جدیدی بر تخت نشیند.
هوش مصنوعی: به او که دارای حکومت و سلطنت بود، درود فرستادند و گفتند: ای پادشاهی که دارای عدالت و دیانت هستی.
هوش مصنوعی: ما همه بندگان تو هستیم و تو فرمانروایی هستی که یادگاری از شاهان بزرگ به شمار می‌روی.
هوش مصنوعی: در زمانی که جوان پادشاهی بر تخت نشست، به مردم خوشبخت دستور داد.
هوش مصنوعی: من مانند پدر با شما محبت می‌کنم و نسبت به شما ناخوشایند و بدبین نیستم.
هوش مصنوعی: همیشه به یکتای خدا امید دارم، خدایی که ما را به سوی خودش راهنمایی می‌کند.
هوش مصنوعی: من قصد دارم کشوری را به دست آورم و جهان را تحت تسلط خود درآورم و عدالت را برقرار کنم.
هوش مصنوعی: می‌خواهم کشوری را برای مادرم برپا کنم که نام آن در تاریخ باقی بماند.
هوش مصنوعی: آنها یکصدا گفتند که ما بندگان تو هستیم و سرمان را به خاطر فرمان و ارادت تو پایین آورده‌ایم.
هوش مصنوعی: به من فرمان داد که پارس را با تیر و کمان به زیر سلطه بیاورم.
هوش مصنوعی: آریایی‌ها دو شاخه متفاوت هستند که هر کدام از یک ریشه مشترک منشا گرفته‌اند، اما به دلیل تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی، از یکدیگر متمایز شده‌اند.
هوش مصنوعی: ما در گذشته مانند دو لپه بودیم که در یک پوست قرار داشتیم، اما حالا زمانه ما را از هم جدا کرده است.
هوش مصنوعی: باید با یکدیگر سازگار باشیم و به صلح و دوستی زندگی کنیم. اگر این امکان وجود نداشت، بهتر است که از هم فاصله بگیریم و جدا زندگی کنیم.
هوش مصنوعی: شما باید نیروهای خود را جمع کنید و به سوی پارس بروید تا بتوانید لشکر را از بین ببرید.
هوش مصنوعی: گفتند که ای پادشاه، حکم تو بر ما است و اگر از راه حکمت منحرف شویم، به اشتباه می‌رویم.
هوش مصنوعی: مدتی که گذشت، تمامی سپاه مادها آماده شدند.
هوش مصنوعی: تمام شیراوزن‌ها مانند پیلی که در زمان جنگ‌افروزی آماده است، در دست خود تیغ و تیر و کمان دارند.
هوش مصنوعی: سپس هنگامی که ارتش را برای انجام وظیفه آماده کرد، به سمت جنگ حرکت نمود.
هوش مصنوعی: پادشاه شجاع به سربازانش گفت که شما همواره در نبرد مانند شیر نر خواهید بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به طرف پارس حرکت کنند، آیا ممکن است آب که از جوی رفته، دوباره به آن برگردد؟
هوش مصنوعی: زمانی که آفتاب از سمت شرق بلند شد، جنگجویان نیز از خواب بیدار شدند.
هوش مصنوعی: از هر طرف صدای جنگ بلند شد، از شیران درنده و پلنگان غران.
هوش مصنوعی: دلیران همه در صف ایستاده‌اند مانند فیل‌هایی که در زمان خطر قدرت و صلابت خود را نشان می‌دهند.
هوش مصنوعی: به سمت سرزمین پارس قصد جنگ کردند تا آنجا را به تسخیر خود درآورند.
هوش مصنوعی: وقتی دشمن از این حمله باخبر شد، تمام نیروهای پارسی به سمت میدان جنگ حرکت کردند.
هوش مصنوعی: دو گروه جنگجو به شدت به هم برخوردند و صدای شجاعت و دلیری از این نبرد برخواست.
هوش مصنوعی: وقتی شب شد و آن شب به مدت یک روز ادامه یافت، شاه ماد در میدان جنگ موفق و پیروز شد.
هوش مصنوعی: وقتی که نیروهای نظامی به پیروزی رسیدند، از هر سو صدای تحسین و تبریک بلند شد.
هوش مصنوعی: پس از دستیابی به پیروزی و موفقیت، سر آن شخص از شوق و هیجان مانند کسی است که از شراب سیراب شده است.
هوش مصنوعی: سپس شهر آشور را به سمت خود جلب کرد و جهانی پر از آشفتگی و هیاهو به وجود آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانه‌هایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیه‌ای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.