گنجور

 
ادیب الممالک

از سر این شهریار تاج بنازد

وز قدم شاه تخت عاج بنازد

تا ملک آید به باغ ملک خرامان

سرو شود در سجود و کاج بنازد

چون به عدالت زده خراج ستاند

در کنف شه ده از خراج بنازد

 
sunny dark_mode