گنجور

 
ادیب الممالک

مخور جانا فریب از گنج گیتی

مشو اندوهگین از رنج گیتی

پیاده پیل گردد شاه ماتت

همی در بازی شطرنج گیتی

همه دانشوران مستند و شیدا

ز سحر و جادو و نیرنج گیتی

دل و چشم حکیمان خیره ماند

ز افسون و دلال و غنج گیتی

چنان کاین مغزها را تیره دارد

می و افیون و بذر البنج گیتی

نماند تا تو بشماری نفس را

شبانه وز چهار و پنج گیتی

امیری دوش کرد این نکته مشهود

از آن دانای حکمت سنج گیتی

که گیتی را نیاید رنج چونان

که دیدی می نیاید گنج گیتی

 
sunny dark_mode