گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

ای پای برنجن من ای بند گران

هستم ز تو روزان و شبان جامه دران

گریان گریان در تو بزاری نگران

کاین محنت من نخواهد آمد به کران

خیام

برخیز و مخور غم جهان گذران

بنشین و دمی به شادمانی گذران

در طبع جهان اگر وفایی بودی

نوبت بتو خود نیامدی از دگران

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
سنایی

اکنون که ز دونی ای جهان گذران

استام ز زر همی زنی بهر خران

از ننگ تو ای مزین بی‌خبران

منصور سعید رست وای دگران

وطواط

بر یاد تو ، بی تو ، این جهان گذران

بگذاشتم ، ای ماه و تو از بی خبران

دست از همه شستم و نشستم به کران

چون بی تو گذشت ، بگذرد بی دگران

انوری

ای دل مگذار عمر چون بی‌خبران

ایمن منشین ز روزگار گذران

تو طاق نه‌ای با تو همان خواهد کرد

ایام که کرد و می‌کند با دگران

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه