گنجور

 
ابوسعید ابوالخیر

آن دوست که هست عشق او دشمن جان

بر باد همی دهد غمش خرمن جان

من در طلبش دربدر و کوی به کوی

او در دل و کرده دست در گردن جان

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode