|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند درخواست بخشش و کمک میکند. او از گناهان و اعمال نادرست خود شرمنده است و میخواهد با فیض و رحمت الهی، افکار و خیالهای ناپسند از دلش پاک شود.
هوش مصنوعی: خدای من، من از اعمال زشت خود متاسفم و از سخنان و کارهای ناپسند خود شرمندهام.
هوش مصنوعی: لطفاً نوعی از نعمت و الهام الهی به دلم عطا کن تا اندیشههای بیاساس و غلط از دلم پاک شود و اثری از آن باقی نماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بگسست ز صحبت من آن دل گسلم
مالید بزیر چای محنت چو گلم
هر شب گردد خیال او گرد دلم
الحق ز مراعات خیالش خجلم !
جان خواست ز من دوش بت دلگسلم
گفتم بدهم باز نفرمود دلم
یعنی نرسد به وصل رویش بی جان
واکنون که برم جان که ز رویش خجلم
از بس که جفا کند بت دلگسلم
از کردۀ دوست پیش دشمن خجلم
وین اشک که بر چشم خودش کردم جای
او نیز چو یار رفت در خون دلم
فرزند گرامی حسن ایجان و دلم
ایحاصل عمر و زبده آب و گلم
با دل رگ سودای تو خواهم پیوست
روزیکه ز جان علاقه تن گسلم
ای مهر تو کرده خانه در جان و دلم
بسرشته غم عشق تو در آب و گلم
از بهر نثار تو ندارم چیزی
جز جان و دلی ازین بغایت خجلم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.