گنجور

 
 
 
جدول قرآن کریم
سنایی

ای گشته دل و جان من از عشق تو لاش

افگنده مرا به گفتگوی اوباش

یک شهر خبر که زاهدی شد قلاش

چون پرده دریده شد کنون باداباش

اوحدالدین کرمانی

ای کرده مرا عشق تو در عالم فاش

افکنده مرا تو در میان اوباش

شهری خبر است که زاهدی شد قلّاش

چون پرده دریده شد کنون ما را باش

رضاقلی خان هدایت

چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

چون رنده ز کار خویش بی بهره مباش

تعلیم زاره گیر در عقل معاش

چیزی سوی خود می‌کش و چیزی می‌پاش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه