|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به موضوع مرگ و روزی که زندگی به پایان میرسد میپردازد. او از خداوند میخواهد که در آن روز، او را از دوستان و بیدردان جدا نکند و نترسد که محبتش فراموش شود. احساس نگرانی و تعلق به محبت در این فضای اندوهبار وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که زندگی به پایان برسد و انسان در لحظه مرگ قرار گیرد، عقل و هوش او تحت تاثیر قرار میگیرد و دچار گیجی میشود.
هوش مصنوعی: خدایا، با افرادی که درد عشق را درک نمیکنند، معاشرت نکن؛ زیرا نگرانم که محبت و عشق من فراموش گردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زاواز خوش تو عقل مدهوش شود
وز دل همه درد و غم فراموش شود
چون وقت سماع درج لب بگشائی
مانند صدف همه تنم گوش شود
از دست تو گر زهر خورم نوش شود
افیون ز کفت مایه ده هوش شود
شاه فلکم غاشیه بر دوش کشد
گر با تو مرا دست درآغوش شود
شوخی که ز خنده چشمهٔ نوش شود
خورشید به سایه اش هم آغوش شود
خندید و کرشمه کرد و از خود رفتم
آری دو شیرابه زود بیهوش شود
آن شب که می از لبت شکرنوش شود
کاش آن شب را صبح فراموش شود
نینی گرهی ز زلف پرخم بگشای
تا صبح به صد هوس سیهپوش شود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.