گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابوالفضل بیهقی

ببرید سرش را که سران را سر بود

آرایش دهر و ملک را افسر بود

گر قرمطی و جهود و گر کافر بود

از تخت بدار برشدن منکر بود

خاقانی

دری که شب افروزتر از اختر بود

از گوهر آفتاب روشن‌تر بود

بربود ز من آنکه تو را رهبر بود

مانا که کلاه چرخ را درخور بود

کمال‌الدین اسماعیل

وقتی که مرا می طرب در سر بود

یکسر سخنم ز باده و دلبر بود

و امروز کزان حال همی اندیشم

گویی که بجای من کسی دیگر بود

خواجوی کرمانی

شد کشته کسی که در جهان سرور بود

گردونش غلام و مشتری چاکر بود

از تیغ زبان دراز او می دانم

کاین فتنه از آن هندوی بدگوهر بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه