گنجور

 
ابوالحسن فراهانی

دل سیر شد از تو خوب رویی می خواست

بیهوده مرنج از تو نکویی می خواست

زنهار تو هم رقیب را نیکودار

حسن چو تویی عشق چو اویی می خواست

 
sunny dark_mode