بخش ۱۴۲ - و من الطبقة الرابعة ایضاً ابراهیم بن احمد بن المولد الصوفی الرقی
کنیه ابو اسحاق، از مهینان مشایخ رقة است و فتیان ایشان. با شیخ بوعبداللّه جلا صحبت کرده و بابرهیم قصار رقی، در سنه اثنین و اربعین و ثلثمائه برفته از دنیا. برادروی بوالحسن بن احمد ویرا بخواب دید پس وفات، گفت: مرا وصیتی کن. گفت: علیک بالقلة والذلة الی ان تلقاء ربک و ابرهیم بن المولد گوید: حقیقة الفقران لا یستغنی العبد بشیء سوی الحق. و هم وی گفت: من تولاه رعایة الحق اجل من ان تود به سیاسة العلم. و هم وی گفت: که مرا عجب آیذ از کسی که بشناخت کی ویرا راهیست بخداوند وی، چون زندگانی کند با جز ازو؟ واللّه تعالی می گوید: وانیبوا الی ربکم واسلموا له و هم وی گفت: من قال به افناه عنه و من قال منه ابقاه له. و هم وی گفت: کی فترت پس مجاهدت از فساد است باول، پس کشف از سکونست با احوال.
و هم وی گفته: کی بهاء تصوف فناءتست درو، چون فانی شدی باو باقی کنند ترا ببقاء ابد. از بهر آنرا که هر که فانی شود از حساء خود و حظوظ خود، باقی شود بمشاهدت مطلوب خود، و آن بقاء جاویدیست.
انشدنا الامام لابرهیم المولد
لک منی علی البعادنصیب
لم ینله علی الدنوحبیب
فعلی الطرف من سواک حجاب
و علی القلب من هواک رقیب
و فی ناظری هواک و قلبی
والهوی فیه اربع و مشوب
کیف یغنی قرب الطبیب علیلا
انت اسقمته و انت طبیب
شیخ الاسلام گفت: که ابراهیم مولد گوید: که براس العین بودم در مسجد بابوبکر کتانی و با شیخ بوحفص گیلی جوانی درامد محترق گفت: تیراللّه چه بود؟ شیخ بوحفص گفت: تیراللّه نظر او بود. گفت: نشان او بدل چه بود؟ گفت: اذا تجلی لشیء خشع له ورق، یا گفت:ودن آن جوان نفس برزد و بیفتاد، گوئی هرگز زنده نبود
شیخ الاسلام گفت: که ان جوان محنتی داشت از دیدار، محنت شنودن قرآن پیوست، طاقت نداشت و برفت.
شیخ الاسلام گفت: کی رهی میسوزی که من نظارهٔ دوست. ار ترا صبر صفت است، مرا بیقراری خوست.
ماذا ترون رمیاً عاش منآمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: ابو اسحاق کنیه یکی از مشایخ بزرگ است که در مورد تصوف و راههای رسیدن به حق صحبت کرده و اهمیت فقر و ذلت را در نزد خداوند بیان کرده است. او بر این باور است که انسان باید از خواستههای دنیوی خود بگذرد تا به حقیقت برسد. صحبتهای او نشاندهندهٔ دیدگاه عمیقش نسبت به عرفان و تصوف است و اشاره به این دارد که نزدیک شدن به خداوند از طریق فناء در خود و باقی ماندن در اوست. برخی از داستانها نیز دربارهٔ جوانی است که در اثر دیدن حقایق الهی دچار حالاتی میشود و از شدت شوق به خداوند جان میدهد. همچنین، او به نقل قولهایی از ابرهیم مولد و سخنانی دربارهٔ شناخت خدا و حقیقت علم اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ابو اسحاق یکی از بزرگترین مشایخ رقه و شاگردان اوست. او با شیخ بوعبداللّه جلا گفتگو کرده و در سال ۴۳۳ هجری از دنیا رفته است. برادرش بوالحسن بن احمد در خواب او را ملاقات کرده و از او خواسته که وصیتی کند. ابو اسحاق به او گفت: "به قناعت و التذلل تا هنگام ملاقات با پروردگارت پایبند باش." ابرهیم بن المولد نیز بیان کرده که حقیقت فقیر واقعی هیچ چیز جز حق را برای خود نمیخواهد. او همچنین گفته که حفاظت از حق برتری بیشتری نسبت به سیاست علمی دارد. او از کسی که راهی به سوی خدا دارد تعجب میکند و میپرسد چگونه میتواند به جز او زندگی کند. خداوند نیز در قرآن میفرماید: "به سوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم او شوید." او همچنین بیان کرده که هر که به او روی آورد از او بینیاز خواهد بود، و هر که از او دوری کند، به فساد میافتد. او میگوید که فترت و رکود در آغاز مقایسه با مجاهدت، برای خود معنایی ندارد و کشف حقیقت با سکون در امور مرتبط است.
هوش مصنوعی: جملهای گفته شده که به مفهوم تصوف و فنا اشاره دارد. در این بیان آمده است که وقتی کسی خود را از احساسات و لذتهای دنیوی رها کند و فانی شود، در نهایت به باقی ماندن در نزدیکی هدف واقعی و مطلوب خود نائل میشود. این نوع باقی ماندن، جاودانه و ابدی است.
هوش مصنوعی: ما به امام ابراهیم متولد شده نزدیک شدیم.
هوش مصنوعی: محبت من از دوری به سراغم میآید و به همین دلیل، کسی که نزدیک من است نمیتواند به آن دست یابد.
هوش مصنوعی: چشم از غیر تو پوشیدهام و قلبم مراقب محبت توست.
هوش مصنوعی: در نگاه من، عشق تو وجود دارد و قلب من به آن عشق دچار آتش و هیجان است.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این نکته میپردازد که اگر پزشک بیمار را با علم و دانش خود درمان کند، ولی خود این پزشک به بیماری دچار شود، چگونه میتواند فردی دیگر را درمان کند؟ در واقع، به نوعی از تناقض یا عدم تناسب اشاره دارد که شخصی که خود مشکل دارد، نمیتواند به دیگران کمک کند.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: ابراهیم مولد نقل میکند که در مسجد بابوبکر کتانی بودم و با شیخ بوحفص گیلی نشسته بودیم. ناگهان جوانی وارد شد که بسیار مضطرب بود و پرسید: تیرالله چیست؟ شیخ بوحفص پاسخ داد: تیرالله نگاه اوست. جوان پرسید: علامت آن نگاه چه بود؟ شیخ گفت: وقتی که چیزی به خدای متعال جلوه میکند، آن چیز به شدت خاشع میشود. جوان پس از این کلمات نفسش بند آمد و بیهوش شد، گویی که هرگز زنده نبوده است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که آن جوان دردی از دیدار داشت و همچنین درد شنیدن قرآن بر او افزوده شد، به طوری که دیگر تاب نیاورد و رفت.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: ای کسی که به خاطر دوست دلتنگیها را تحمل میکنی، چرا مانع میشوی که من به تماشای دوست بپردازم؟ اگر تو صبر داری، من در این حال بیقرار و دلنازک هستم. آیا شما چه چیزی را میبینید که من در عشق به او شکار شوم؟
هوش مصنوعی: کی بود که در سختیها زندگی کنم؟
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که در طول زمان، آسیبها و مشکلاتی که بر انسان وارد میشود، ممکن است بر قدرت و استقامت او تاثیر بگذارد. زمان مانند تیرهایی است که به سوی هدفی پرتاب میشود و انسان را هر روز با چالشهای جدیدی مواجه میکند، حتی اگر در ظاهر قوی به نظر برسد.
هوش مصنوعی: وقتی تیرهای بلا به من برخورد میکنند، احساس میکنم که چقدر زندگی سخت و دشوار است.
هوش مصنوعی: تو در جنگ و جدل همیشه در تلاش و آمادگی هستی، بیتوجه به اینکه چگونه با دیگران برخورد میکنی.
هوش مصنوعی: من در راه صحیحی حرکت میکنم و به دنبال آرامش هستم، اما به نتیجهای مطلوب و خالص نرسیدهام.
هوش مصنوعی: زندگی مانند بازی پرتاب تیر است که باید با دقت پیش بروی.
هوش مصنوعی: و در آن، دور از تیرکهای نشانه، وجود دارد.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از آن باقی نمانده است جز تکههایی که بادها آنها را به هم میزنند و به این سو و آن سو میبرند.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: به خالد صفوان گفته شد که احنف قیس چطور به مقام والای خود رسید؟ او پاسخ داد: به واسطه سلطانی که تحت فرمان او بود.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که بوعبدالله به کسی گفت: چه کسی از عبدالواحد بکر گفت که ابراهیم اطروش گفت: که چوب صوفی با کف او است و دستش در آن است و خزانهاش نیز در آنجاست.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که ابراهیم گیلی از ناحیه گیلان بود و یکی از شخصیتهای بزرگ این طایفه به حساب میآید. در زمانهای گذشته، شیخ بوالازهر اصطخری، نام او را عبدالواحد ذکر کرده است. شیخ ابراهیم گیلی به عموزادهاش علاقهمند شد و با او ازدواج کرد. این عشق چنان قوی بود که نتوانست از او دور شود و بیتابی کرد. یک شب تا روز در کنار او نشست و زمانی که صبح فرا رسید، با خود فکر کرد که این وضعیت چیست و به کجا میرسد. او نگران بود که در پایان به کجا خواهد رسید. در نهایت تصمیم گرفت که از خواب برخیزد و غسل کند و با دعا و درخواست از خداوند، خواست که دلش را آرام کند. پس از آنکه روز بعد، همسرش دچار بیماری شد و فوت کرد، ابراهیم او را دفن کرد و به شکل سنتی، با پای برهنه و سر برهنه در بیابان به سوگواری پرداخت.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: زمانیکه مریدان در تلاش برای فهم معانی عمیق هستند، به سخنان این گروه گوش میدهند. او به یاد میآورد که زمانی در بدامغان، شیخ محمد قصاب به او گفت: «زمانی که اهل کلام به این دیار آمدند، من از شنیدن آن رنج میبردم. بنابراین به سراغ شیخ ابراهیم دهستانی رفتم تا از او بپرسم نظرش در مورد مذهب و سخنانشان چیست». وقتی وارد شدم و هنوز چیزی از او نپرسیده بودم، او به من گفت: «محمد! بازگرد. هیچ کس جز خداوند، خدا را نمیشناسد». همچنین به سخن ذوالنون اشاره کرد که علم در ذات حق، جهل است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که شناختن او (خدا) ممکن نیست مگر از طریق کلمات و سخن او، یعنی با استفاده از قرآن و سنت. این شناخت، نوعی شناخت تصدیقی و تسلیمی است و نمیتوان او را تنها با عقل محض شناخت، زیرا عقل خود مخلوق است و نمیتواند به خودی خود به چیزی دلالت کند. عقل منبعی از نور و معرفت است و در زمینه نبوت نیز کارکرد دارد. شناخت او از طریق سخن او ممکن است و هر کسی که در مورد وفات او صحبت کند، باید حرفش را بپذیریم، چرا که او از خود نمیگوید و عقل و قیاس شخصیاش را پذیرفته است، که این نوعی ایمان شنیداری است نه عقلانی.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: ابراهیم مرغینانی اظهار داشته است که آنچه از طریق گوش دریافت میشود علم است، و آنچه توسط فهم درک میشود حکمت است، و آنچه به او گوش داده و درک میگردد زندگی است. ابراهیم بن نازویه که به ابواسحاق معروف است، از علمای بزرگ نشاپور بوده و با اشخاص برجستهای همچون حفص و ابوعثمان حیری ملاقات و گفتگو کرده است. او در زمینه جوانمردی و فتیان شهرت زیادی دارد و نسلهای بعدی او نیز به همین شیوه جوانمردی را گرامی میدارند. ابراهیم بن محمد بن سعید ایذ، بخاطر چهره نیکو و صدای زیباش به نازویه معروف شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.