این دیده باشی هندویی کز مهر و مه بستر کند
یا جادویی کز مشک تر خورشید در چنبر کند
گیرم تویی خورشید و مه این دو کی از زلف سیه
تاجی ز عنبر برنهد وز مشک تر افسر کند
سروی کی آید از چمن در رقص اندر انجمن
ماهی کجا گوید سخن کی گل قبا در برکند