آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

فتنه کی از قد موزون تو چالاک‌تر است

باده کی از لب نوش تو طربناک‌تر است

گرچه اهریمن جادوی بسی ناپاکست

نتوان گفت ز جادوی تو ناپاک‌تر است

گرچه هر جامه که پوشی به بر تو زیباست

کسوت ناز به بالای تو چالاک‌تر است

گرچه آلوده بود دامن ما بوالهوسان

عشق را دامن تقدیس از این پاک‌تر است

گفتی ای برق جهان‌سوز بسوزم خاشاک

نخل خشکیده ما از همه خاشاک‌تر است

گفتی آشفته اگر خاک شدی اکسیری

وه که اکسیر به خاک در تو خاک‌تر است

خاک راه علیم فخر کنم بر افلاک

کآستان درش از نُه فلک افلاک‌تر است