ای لبت کام دل بیسروسامانی چند
کاکلت حلقهٔ سودای پریشانی چند
کوکب سعدی و منظور سبک روحانی
قدر وصل تو چه دانند گران جانی چند
لذّت شربت دیدار نکو می داند
هرکه گشته ست اسیر غم هجرانی چند
مردمی می کند آن غمزه و در عین بلاست
کافر چشم تو برقصد مسلمانی چند
تا خیالی به خیال تو سخنپرداز است
میبرد شعر تَرش آب سخندانی چند