اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۵۱

با نی گفتم تو را که فریاد زکیست

بی هیچ زبان ناله و فریاد زچیست

گفتا زشکر لبی بریدند مرا

بی ناله و فریاد نمی شاید زیست