اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۴۲ - الخوف

ماییم که دم عشق تو پیوسته زنیم

وز هجر تو دست بر دل خسته زنیم

وصل تو دری نمی گشاید ما را

پس سر همه عمر بر در بسته زنیم