امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

زلف اندر تاب چینی دیگرست

کفرت اندر زلف دینی دیگرست

از زمرد خاتم لعل ترا

تا خط آوردی نگینی دیگرست

۳

کو دلی دیگر که دست عشوه ات

هر دم اندر آستینی دیگرست

کو ز تو جانی که چشم ساحرست

مست حسن اندر کمینی دیگرست

در جهانی کافتاب حسن اوست

آسمان آنجا، زمینی دیگرست

۶

گرد ماه از مشک تا خرمن زدی

آفتابت خوشه چینی دیگرست

بر امامی ز آفرینت هر زمان

ز آفرینش آفرینی دیگرست