ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰

ای که چرخت ندیده است نظیر

در سر چارسوی چار ارکان

تا تو دکان تازه بگشادی

عالم پیر تازه گشت و جوان

من اگر لب به وصف نگشادم

نکته‌ای هست گوش دار بدان

در تماشای این دکان که کند

چشم را خیره عقل را حیران

خرد پیر برنمی‌دارد

سر انگشت حیرت از دندان

گفته ام در بدیهه تاریخش

بر تو بادا مبارک این دکان