ایزد بخشنده در پناه شهنشاه
میر زمن را دهاد عمر مؤبد
گشت به دوران شهریار مؤید
ملت اسلام را اساس مشیّد
۳
ماحی آثار کفر و ظلم و ظلالت
حامی شرع مبین متقن احمد
سایه ی یزدان خدیو عادل باذِل
فخر سلاطین غلام آل محمد
ناصر دین شاه بی همال که او را
دولت جاوید بادو ملک مخلد
۶
یافت به دوران زدادگستری او
ملت بیضا شکوه فر مجدد
هریک از چاکران درگه شاهی
پیشه نمودند کسب دولت سرمد
این حرم محترم که تربت پاکش
صد ره بهتر بود ز روح مجرّد
۹
سال هزار و دویست و نود و یک
چون به شد از هجرت رسول مسدّد
کرد خجسته بنای آینه اش را
صِهر شهنشه امیر اکرم امجد
فخر خوانین سپهر شوکت و حشمت
خان معیر جهان همت و سودّد
۱۲
زاده ی گنجور شاه دوست محمد علی خان
خازن خسرو و امیر دوست محمد
وارد این بقعه چون شوی که بروبد
خاک درش حور عین ز زلف مجعّد
آن چه به خواهی طلب نما که خداوند
هیچ دعا را درین مکان نکند رد
۱۵
سجده کن و خاک را به بوس که اینجا
آمده مدفون سلسل اطهر احمد
زاده ی هفتم امام حمزه که هر دم
بادا بوی درود و رحمت بی حد
روز قیامت سفید رو بود و شاد
هرکه بساید به خاک درگه او خّد
۱۸
در حرمش مهر و مه بود چو دو قندیل
روز شبش خادمان ابیض و اسود
عارف او ناجی است و صالح و مؤمن
منکر وی هالک است و طالح و مرتد
آل پیمبر همه مظاهر حقند
مدحتشان چون ثنای حق شده بیعد
نیست چو ممکن مدیح حضرت حمزه
ختم سخن بر دعا نمود محمد