دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۲

چشم تو که فتنهٔ جهان خیزد ازو

لعل تو که آب خضر می‌ریزد ازو

کردند تن مرا چنان خوار که باد

می‌آید و گرد و خاک می‌بیزد ازو