کارم نه بر مراد دل ریش میرود
روزم همه بکام بد اندیش میرود
با کافران نمیرود اندر دیار روم
آنچ از فراق بر من درویش میرود
دیده نگاه کرد و دل اندر بلا فتاد
دیده پی هلاک دل ریش میرود
دل گشت اسیر حلقه زلفش بحرص وصل
بس سر که در سر طمع خویش میرود
تلخ است پاسخ تو و آنهم زبخت ماست
کزنوش تو سخن همه چون نیش میرود
کج میدهی تو وعده و بالله که خوب نیست
کاندر جهان حدیث کم و بیش میرود
میکن جفا و جور که در گنجد اینهمه
میکن عتاب و نازکت از پیش میرود