سگ به از مردم سپاهانست
بوفاق و وفا و پویه و دم
آنچنان مدخلان دون همت
همه از عالم مروت گم
همه درنده پوستین چون سگ
همه مردم گزای چون کژدم
زن و فرزندشان و یکجو زر
دل و جانشان و یکدرم گندم
این چه بخلست و این چه امساکست
هم عقی الله سگی مردم قم
بچه بتوان شناخت خر زایشان
بدرازی گوش و گردی سم
بس دریغ آیدم چنین شهری
بگروهی همه چو در دی خم
مردمی اندرو مجوی ازانک
همه چیزی دراوست جز مردم