بمعبود بیچون که چون گفت کن
ز کتم عدم جان زمین بوس کرد
که بی طلعت تو درین چندگاه
همی بخت بد بر من افسوس کرد
دل ار شادیی داشت تلبیس بود
لب ار خنده کرد ناموس کرد