جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - قاروره بیمار

پاره‌می بخواستم ز نجیب

زان می ناب کز زبیب برند

روز دیگر غلامَکش آورد

پاره‌می که از نجیب برند

شیشه خرد بود و آبی زرد

گنده‌تر زانکه از قضیب برند

گفتی آن زن به مزد بیمارست

کآب چونین بر طبیب برند