پارهمی بخواستم ز نجیب
زان می ناب کز زبیب برند
روز دیگر غلامَکش آورد
پارهمی که از نجیب برند
شیشه خرد بود و آبی زرد
گندهتر زانکه از قضیب برند
گفتی آن زن به مزد بیمارست
کآب چونین بر طبیب برند