ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ١٠ - ترجمه

بدوستی که نیاید امیدها همه راست

نه هر چه نیز بترسند از آن شود واقع

چو در میانه مرد و بلا شبی باشد

چه داند او که چه سازد بصبحدم صانع