ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۶ - ایضاً

پیکری بیگناه را دیدم

چو گنهکار در جحیم افتاد

پخته کردش چو خام طبعش یافت

مالک دوزخش که بود استاد

۳

زان پس از دوزخش برون آورد

تا کند موضع خراب آباد

بر لبش چون بلطف آب فشاند

سوز و تا بیش در نهاد نهاد

در جهان کآب آتش افروزد

جز در آن طبع کس ندارد یاد