ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۸

ایدل فلکت گرچه زبون میدارد

وز غصه او چشم تو خون میبارد

با این همه خوش باش که هر لحظه فلک

نقشی دگر از پرده برون میآرد