والا شهاب دولت و دین ایکه در کرم
صد همچو معن زایده و آل بر مکی
دارم طمع ز جود تو یک گبر کی شراب
بفرست و بنده را مکن از خویش مشتکی
ور نیست گبر کی بفرست آنچه هست از آنک
هر چ آید از تو خود نبود غیر گبرکی