ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵۵

دی یکی گفت کابن یمین

با کناری شد از میان گروه

گفتمش بنده را دلی باشد

بس لجوج و ملول و بس نستوه

۳

صحبت خلق بی نفاقی نیست

دل نستوهم از نفاق ستوه

جنس من چون نیند تنها ام

در میان جماعت انبوه

گاه با آهوانم اندر دشت

گه قرین پلنگم اندر کوه

۶

ور نداری مصدق این دعوی

خود ببین وز خلق باز پژوه

چون ندارم طمع بر دو قبول

خواه ما راستای و خواه نکوه