پریشان باد هر کو خاطری را
ز فعل خویشتن دارد پریشان
اگر بازی ز صیدی برکند پر
پدید آرد قضا در هر پریش آن
گروهی را که ایذا گشت عادت
هزاران لعنت ایزد بر ایشان