گر بدست آید مرا در تیه حیرت یک جوین
قانعم منت پذیر از من و از سلوی نیم
ور پلاسی باشدم از نقش منت بی علم
طالب دیبای چین و اطلس و خارا نیم
دم فرو بستم بکلی از مدیح و از غزل
بشنو از من کز چه معنی در پی اینها نیم
از کسی لطفی نمی بینم که گویم مدح او
بر جمال دلبری هم عاشق و شیدا نیم
نوبهار شادمانی و گل عشرت نماند
بلبلم اندر خزان غم از آن گویا نیم
چون بود در کنج خلوت فکر بکرم همنشین
راست گو ابن یمین در جنت المأوا نیم