ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴٢

طبع انسانی بدان مفطور شد

کو ز دنیا وی نخواهد گشت سیر

کی توان کردن سبوئی پر ز آب

کآنچه از بالا در آمد شد ز زیر

در ره مردی ز مردن غم مخور

مرد بیدل هم بمیرد هم دلیر

دل منه بر کار دنیا بهر آنک

زود بینی انقلاب او نه دیر

از کمان چرخ و تیر حادثات

می نخواهد جست نه آهو نه شیر