ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٠۵

ای دل ار چند در سفر خطرست

کس سفر بیخطر کجا یابد

آنچه اندر سفر بدست آید

مرد آن در حضر کجا یابد

هر که در سایه گشت گوشه نشین

تابش ماه و خور کجا یابد

وانکه در بحر غوطه می نخورد

سلک در و گهر کجا یابد

وانکه پهلو تهی کند ازکان

صره سیم و زر کجا یابد

باز کز آشیان برون نپرد

بر شکاری ظفر کجا یابد

گر هنرمند گوشه ئی گیرد

کام دل از هنر کجا یابد