ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۵٨

ما بدوری فتاده ایم کنون

که عجائب درو فراوانست

زان عجائب یکی بخواهم گفت

که نمودار اکثر انست

بسلامت نمیزید اکنون

جز کسی کو مطیع فرمانست

من ندارم منازعت با کس

بر من این مشکلات آسانست

هر که با زنده از پی مرده

میکند جنگ سخت نادانست