ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٢٩

شاعرانی که پیش ازین بودند

گر ز منشان بجاه برتری است

این نه تنها ز شعر دان که مرا

با یکایک درین برابری است

اینزمان نیز شاعران هستند

که تو گوئی که هر یک انوری است

لیک پیوسته با هنرمندان

رسم گردون دون ستمگری است

من گرفتم عطاردم بهنر

کو هنر را کسی که مشتری است

تا بنزدیک اهل عصر کنون

مرد بلجی فروش جوهری است

زین پس ابن یمین تو از گل و مل

گر مسیحی طلب کنی خری است

پی کن اسب فصاحت از پی آنک

رسم ابناء دهر خرخری است

بیتکی حسب حال من بشنو

که ترا زان عظیم یاوری است

نیست اندر زمانه محمودی

ورنه هر گوشه صد چو عنصری است