چنان سزد که ز کار جهان نفور بود
کسیکه پیرو گفتار مردم داناست
ز بیوفائی گیتی اگر نئی آگاه
بقصر خواجه نگه کن که اندرو پیداست
درین سرا و درین صفه و درین مسند
بسی امیر نشست و وزیر ازو برخاست
توهم روی و نمانی درین سرا جاوید
گرت خوش آید و ورنه منت بگفتم راست
چو اختیار نداری بسان ابن یمین
نکوتر از همه کارت رضای دل بقضاست