عزلت و انزوا و تنهائی
برهانندت از هزار بلا
رسته از دام هر زبون گیری
زینچنین حالها بود عنقا
گوشه ئی و جریده ئی که در او
جمع باشد لطایف شعرا
هر که دارد بسان ابن یمین
نیست تنها که هست با تنها