ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

قبله جان طاق ابروی شماست

ماه مهر افزای ما روی شماست

از چه ره گیرد جهان قوس قزح

گر نه جفت طاق ابروی شماست

دیده صاحبنظر را بهترین

سرمه ئی خاک سر کوی شماست

فتنه دور قمر دانی که چیست

غمزه غماز جادوی شماست

گفته با چشمان تو ترک فلک

بنده خونریز هندوی شماست

میخورم خون جگر از بیدلی

وین جگر خواری ز پهلوی شماست

گر بمسجد در نماز استاده ام

روی در محراب و دل سوی شماست

هیچکس دیدست مستی شیرگر

کو بخشم و لطف آهوی شماست

میبرد جمعیت از ابن یمین

آن پریشانی که در موی شماست