امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

ما جان بتمنای تو در بیم نهادیم

چون تیغ کشیدی، سر تسلیم نهادیم

پیکان تو چون از دل مجروح کشیدیم

صد بوسه بر آن از پی تعظیم نهادیم

ز استاد ازل عشق بتان یاد گرفتیم

انگشت چو بر تخته تعلیم نهادیم

از فکر جهان فارغ و آزاد نشستیم

تا پای در این ورطه پر بیم نهادیم

هر چند دونیم است ز هجرت دل شاهی

باز آی که ما جمله به یک نیم نهادیم