تجلی العشق فی کل المجالی
بوجه جل عن وصف الجمال
نیاید شرح حسنش در عبارت
کجا در قال آید ذوق حالی
درآمد یار در کوی خرابات
قدح در دست و مست و لاابالی
بهر صورت نمود او رخ بطوری
چو ظاهر شد باوصاف کمالی
ز عالم فتنه و آشوب برخاست
چو شاه عشق شد برملک والی
ندارم جز خیال زلف و رویش
کسی مونس در ایام و لیالی
اسیری را بهشیاری چکارست
چو هست او مست جام لایزالی