اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۶

تجلی العشق فی کل المجالی

بوجه جل عن وصف الجمال

نیاید شرح حسنش در عبارت

کجا در قال آید ذوق حالی

درآمد یار در کوی خرابات

قدح در دست و مست و لاابالی

بهر صورت نمود او رخ بطوری

چو ظاهر شد باوصاف کمالی

ز عالم فتنه و آشوب برخاست

چو شاه عشق شد برملک والی

ندارم جز خیال زلف و رویش

کسی مونس در ایام و لیالی

اسیری را بهشیاری چکارست

چو هست او مست جام لایزالی