اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۷

یک رو که درصد آینه بینی هرآینه

روی دگر نمایدت ای جان هر آینه

مهر رخش بصورت ذرات شد عیان

تا حسن خود بدید کماهی معاینه

چون شاهد جمال تو آغاز جلوه کرد

پیدا نمود صورت اکوان کاینه

روی نکوست آینه حسن جانفزاش

عکس جمال دوست نگر در هر آینه

عارف چو در مقام شهودست اسیریا

در پیش او یکیست وصال و مباینه