اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۰

ما رند خراباتی میخواره و مستیم

در عشق تو ازننگ و ز ناموس برستیم

بیگانه ز صبر و خرد امروز نبودیم

ما عاشق دیوانه هم از روز الستیم

از ما مطلب زهد و ورع کز پی شاهد

در کوی خرابات چو ما باده پرستیم

باآنکه ز بالای فلک مرتبه ماست

در کوی غم عشق تو بینی که چه پستیم

ما شیشه سالوس و ریا از سر اخلاص

در عشق تو برسنگ ملامت بشکستیم

ترسا بچه از دیر مغان روی نمود

ترسا شده زنار بعشق تو ببستیم

شکرانه اسیری که بتحقیق چو رندان

از ورطه شیادی و تقلید بجستیم