من که مست جام عشقم از ازل
کی بهشیاری کنم مستی بدل
عشق و مستی شیوه رندی بود
رند را زین چاره نبود لااقل
سوی مسجد آمدن انصاف نیست
مست اگر در میکده یابد محل
هرکه زان می از ازل مست آمدست
هست بیخود لایزال و لم یزل
کی شود اسرار عرفان حاصلت
از طریق علم و زین بحث و جدل
روی جانان می توان دیدن عیان
گر رود از دیده جانها سبل
از اسیری می نماید روی دوست
تا که شد آئینه علم و عمل