ساقی قدحی بکام ما ریز
فرصت چو غنیمت است برخیز
بدمستی عاشقان جان باز
صدباره به از صلاح و پرهیز
در میکده آی و با حریفان
می نوش و بشاهدان درآمیز
جان کن گرو شراب و شاهد
از زهد ریا دلا بپرهیز
خواهی که تو جان بری سلامت
در دامن زلف او درآویز
بستان دل و جان و در عوض ده
یک بوسه از آن لب شکرریز
سر در قدمش بنه اسیری
تسلیم شو و بعشق مستیز